به نقل از ایلنا،برای رفع آسیبهای اجتماعی و ایجاد امنیت روانی در جامعه کار میکنند اما خودشان درگیر ناملایمتیهای روابط کار در جامعهی ایران هستند. شنوایِ درد و رنجِ دیگران میشنوند و برای حل آن تلاش میکنند اما کسی درد و رنجشان را نمیشنود. پیگیر کار افرادی میشوند که از زندگی بریدهاند و تلاش میکنند […]
به نقل از ایلنا،برای رفع آسیبهای اجتماعی و ایجاد امنیت روانی در جامعه کار میکنند اما خودشان درگیر ناملایمتیهای روابط کار در جامعهی ایران هستند. شنوایِ درد و رنجِ دیگران میشنوند و برای حل آن تلاش میکنند اما کسی درد و رنجشان را نمیشنود. پیگیر کار افرادی میشوند که از زندگی بریدهاند و تلاش میکنند آنها را به زندگی امیدوار کنند اما سالهاست که خودشان از بهبودِ وضعیتِ شغلیشان ناامید شدهاند. بیسرپناهان را سروسامان میدهند اما گویی وضعیتشان به گونهای است که نمیتوانند زندگیِ خود را سروسامان بدهند
عدم پرداخت اضافهکاری و حق شیفت، محروم ماندن از مرخصی استحقاقی و مزایا و پاداش و سنوات خدمت و مهمتر از همه عادی شدنِ معوقات مزدی نتیجهی حکمرانیِ قرادادهای پیمانی دولت است؛ قراردادهایی که بدونِ پیمودن مسیر درست و حقیقیِ مناقصه ایجاد شدهاند و احتمالا مهمترین معیار واگذاریها «خودمانی بودن» است.
مسیری که نیروهای پیمانکاریِ اورژانس اجتماعی برای گرفتنِ حق و حقوق خود پیمودهاند گواه محکمی براین مدعاست «ما در دور باطلی گیر افتادهایم؛ بهزیستی کشور همیشه میگوید حقوقها را واریز کردهایم، بهزیستی استان بهانهی دیگری میآورد و پیمانکار هم که پول ما را نمیدهد. ما نمیدانیم برای پیگیریِ مطالباتمان باید چه کسی را ببینیم. ظاهرا کسی نمیتواند و یا نمیخواهد مشکل ما را حل کند.»