چرا باید این گزارش اکونومیست را بخوانید: بالاخره انتخابات ریاستجمهوری در روسیه برگزار شد و آنطور که رسانههای روس اعلام کردند، پوتین توانست ۸۷ درصد از آرا را به نام خودش به ثبت برساند. با این حال، برخی میگویند همه اینها یک بازی و کلاهبرداری بود، پوتین واقعاً رای نیاورد.
چندی پیش بالاخره انتخابات ریاستجمهوری در روسیه برگزار شد. دوباره نام ولادیمیر پوتین به عنوان رئیسجمهوری این کشور از صندوقهای رایگیری بیرون آمد. او با لبخندی پیروزمندانه به میدان سرخ آمد و در میان جمعیتی که پرچمهای روسیه را در دست تکان میداند، حاضر شد تا پیروزیاش را به عنوان رئیسجمهوری روسیه جشن بگیرد. روز هجدهم مارس بود که پوتین یک بار دیگر فرصت پیدا کرد به عنوان رئیسجمهوری در روسیه وارد کرملین شود. اما بسیاری معتقدند که این روز فقط برای رسمیت بخشیدن به یک دیکتاتور بوده است. او قدرتش را از طریق خشونت به دست آورده و الزاماً از طرف مردم انتخاب نشده است.
پوتین تلاش دارد شکوه دوران شوروی را به روسیه امروز بازگرداند. او به دنبال تصرف اوکراین است و فریاد «شکوه برای روسیه» را سر میدهد. او در سال ۲۰۰۰ به عنوان رئیسجمهوری روسیه انتخاب شد و از آن زمان تاکنون همیشه تلاشش بر این بوده که نامش را به عنوان قدرتمندترین فرد در این کشور به ثبت برساند. انتخابات ریاستجمهوری اخیر هم با کمترین رقبا و در عرض سه روز برگزار شد و همانطور که انتظار میرفت، پوتین دوباره به قدرت رسید.
تحلیلگران میگویند هیچیک از رقبای پوتین در انتخابات ریاستجمهوری فعلی، واقعی نبودند. علاوه بر آن، گفته میشود که پوتین توانسته ۸۷ درصد از آرا را از آنِ خود کند. با این حال، باز هم تحلیلگران بر این باورند که چنین آماری واقعیت ندارد. از نگاه آنها پوتین به پیروزی دست نیافته و صرفاً خودش، خودش را پیروز کرده است. برخی از رسانهها میگویند نیمی از آرا که قریب به ۳۰ میلیون از کل آرا را تشکیل میدهند، کاملاً ساختگی بوده و واقعیت نداشته است. برخی از تحلیلگران میگویند همه اینها نشان میدهد که تقلبی بزرگ و گسترده در انتخابات ریاستجمهوری روسیه رخ داده است.
*نگاهی متفاوت
نتایج برای برخی دیگر، معنادار بوده است. برای مثال یکی از تحلیلگران میگویند دولت در روسیه به یک رژیم اقتدارگرا تبدیل شده که طی آن، هر آمار و ارقامی دستکاری میشود و در عینحال مردم هم از این نظام حمایت میکنند و درون آن به حیات خود ادامه میدهند. این نظام از مسیر پروپاگاندا تغذیه میکند و به این ترتیب عموم مردم را با خود همراه میسازد. انتخابات در این کشور، یک امر پیچیده است که طی آن ممکن است مردم واقعاً همین فرد را انتخاب کرده باشند و صرفاً اسیر پروپاگاندایی شده باشند که او در این سالها از مسیر آن به حکومت خود ادامه داده است.
سال ۲۰۲۰ بود که پوتین از تغییرات اساسی در قانون اساسی خود خبر داد. در آن زمان، شاید بسیاری از افراد نمیتوانستند پیشبینی کنند که چه اتفاقات بزرگی قرار است در این کشور رخ دهد. حالا یکی از اصلیترین مخالفان پوتین، یعنی الکسی ناوالنی از دنیا رفته و آنطور که برخی از تحلیلگران میگویند، به دست نیروهای پوتین کشته شده است. در واقع اکنون خبری از مخالف جدی و سرسخت در روسیه نیست. همه به نوعی با دیکتاتوری پوتین همراه شدهاند و از مسیر آن زندگی خود را طی میکنند.
انتخابات در شرایطی برگزار شد پوتین اطمینان داشت هیچیک از رقبا نمیتوانند نظر مردم را جلب کنند و در عین حال، میدانست که صندوقهای رای در اختیار خودش قرار دارند و با یک اشاره میتواند محتوای آنها را به نفع خودش تغییر دهد. در نهایت، کشته شدن ناوالنی تیر آخری بود که به قلب مخالفان رژیم پوتین نشست. بسیاری از مردم، بهویژه در مسکو، همچنان حامی ناوالنی بودند و حتی بعد از مرگش، در مراسم تشییع او شرکت کردند و به نوعی احترام خود را به این فرد نشان دادند. در نهایت اما، بازی به نفع پوتین تمام شد و او توانست در روز اعلام نتایج انتخابات، به میدان سرخ بیاید و قدرتش را در مقابل مردم به نمایش بگذارد. حالا او لبخند بر لب، به همه میگوید ۸۷ درصد از آرای روسیه را از آنِ خودش کرده و به این ترتیب، قدرتش را به رخ جهانیان میکشد. اما آیا این بازیِ نمایش قدرت ادامه خواهد یافت یا بالاخره پوتین هم از قدرت کنار میرود؟ زمان همهچیز را روشن خواهد کرد.
منبع: اکونومیست / ترجمه: آیندهنگر